تخت بی حصار
بابا مبین رایان را گذاشته بود توی تختش تا بخوابد، بعد هم رفت به اتاق دیگر تا با دایی محسن که برای دیدن رایان!! به شهر ما آمده بود پلی استیشن بازی کند، مامان هم که از کار غذاا پختن برای کل هفته حسابی خسته شده بود، دراز کشیده بود تا کمی استراحت کند. دقایقی بعد رایان شروع کرد به صدا زدن همه اهل خانه که ای بابا من خوابم نمی یاد بیاید منو ببرید. بیشتر هم دایی محسن رو صدا میکرد و میدونست احتمال نتیجه گرفتن از دایی بیشتر خواهد بود. سر آخر دایی دلش سوخت و رفت که رایان رو از تخت در بیاره..... بله! دایی رایان رو دید که در حال بیرون پریدن از تختشه و با رسیدن دایی عملیات بیرون پریدن هم تمام شده بود. همگی هاج و واج مانده بودیم که چگونه از گارد دور تختش که تا ارتفاع گردنش بود بیرون پریده . کمی ذوق کردیم از این توانایی و تشویقش کردیم که دوباره این کار را انجام بدهد تا ما هم ببینیم چطور توانسته که البته موفق نشد. دقایقی بعد خوشحالی و هیجان جای خودش را به ترس داد که اگر دوباره این کار را انجام دهد خیلی خطرناک خواهد بود. بابا بلافاصله تصمیمش را اعلام کرد که امشب گاردهای دور تخت را باز میکند (تخت رایان قابل تبدیل به تخت نوجوانی است)و مامان هم بعد از چک کردن با سایت بی بی سنتر تایید کرد که باید این کار را انجام دهیم
میدانستیم چند روز اول سخت خواهد گذشت تا رایان به شرایط جدید عادت کند ولی باز هم این تغییر بسیار راحت تر از آنی انجام شد که مامان انتظارش را داشت. همان شب بعد از رفتن داخل تخت و تمام کردن شیشه شیر سریع و بی دردسر خوابش برد. ساعتی بعد به مانیتور دوربین مداربسته نگاه کردم و دیدم نیست داخل تختش رفتم به اتاقش و دیدم افتاده روی زمین، دوباره گذاشتمش توی تخت. این ماجرا دو بار دیگر اتفاق افتاد و بار سوم خودش بلند شد و غرغر کنان رفت توی تختش خوابید، همین، به همین راحتی
ساعت حدود 6 صبح بود که دیدم با شیشه خالی شیرش به اتاق ما آمده و در حالی که صورتش را گذاشته بود روی صورتم گفت: مامان، شیر. گفتم تو برو توی تختت تا من برات شیر بیارم و دوید به سمت تختش
راستش احساس میکنم تحول بزرگی اتفاق افتاده و احساس میکنم پسرم خیلی بزرگ شده و دیگر نوزاد نیست
1 comment:
مریم عزیز راستش درست فکر می کنی و تحول بزرگیست مخصوصا از دید من که هنوز برای خواباندن پویان وقت زیادی صرف می کنم و از اون بدتر هنوز پویان توی تخت خودش نمی خوابه!!!
Post a Comment