رایان و پستونک
ماه گذشته برای رایان ماه سختی بود. 2 ویروس مختلف، درآوردن 4 دندان آسیا به طور همزمان و عفونت گوش و همگی در یک ماه. مامان و بابا چون میدونستند که رایان باید با این ویروسهای بدجنس چند بار بجنگه و پیروز بشه تا ویروسها ازش بترسن و دیگه سراغش نیان، زیاد غصه نخوردن. تنها نتیجه نامطلوب این جنگ، دوستی بیش از اندازه رایان با پستونک بود. رایان دیگه حتی سر میز غذا هم با پستونک میومد و شبها بارها بخاطر پیدا کردن پستونک از خواب بیدار میشد. اینجا بود که مامان و بابا تصمیم گرفتن از پستونک بخواهند با رایان خداحافظی کند. شب اول رایان 1 ساعتی گریه کرد تا خوابید و دوباره نیمه های شب بیدار شد و ساعتی را با گریستن سپری کرد. شب دوم بدتر از شب اول و شب سوم از همه بدتر. امشب که شب چهارم است رایان راحت خوابش برد. مامان و بابا باورشان نمیشود که جدا شدن رایان از پستونک اینقدر ساده باشد
No comments:
Post a Comment