بطری روغن

صبح رایان حدودهای ساعت شش از خواب بیدار شد و مامان که هنوز خیلی خوابش میامد بعد از دادن یک شیشه شیر به رایان در حدود دو دقیقه ایمن سازی کرده و دوباره به رختخواب گرم ونرمش برگشت. ایمن سازی مامان عبارت بود از

بیرون آوردن صندلی های میز غذا خوری از آشپزخانه و قرار دادن آنها وسط اتاق نشیمن برای بی استفاده ماندن آنها جهت دسترسی به هر جای دیگر
زدن قفل ایمنی به در بعضی کابینتهای آشپزخانه مثل کابینت حاوی سطل آشغال و مواد شوینده
بستن همه درها بجز در آشپزخانه و اتاق رایان و اتاق نشیمن

ساعت حدود 8 بود که مامان بیدار شد و رایان را بالای سرش دید ودر کنارش یک گالن روغن بدون در روی زمین.نفس مامان از ترس بالا نمیامد، باورش نمیشد که بخاطر 2 ساعت خواب بیشتر باید تمام آخر هفته را به تمیز کردن روغن از روی موکتها می گذراند

به خیر گذشته بود. رایان گالن روغن را بدون اینکه خم کند از آشپزخانه تا بالای سر مامان آورده بود