Lilypie - Personal pictureLilypie Fifth Birthday tickers

Tuesday, July 27, 2010

بازگشت به عقب
چند وقت قبل بحثی بود بین محسن برادرم و مبین در مورد حفاظت محیط زیست. برادرم طرفدار حفاظت از محیط زیست و مبین معتقد به اینکه این شعارها را عده ای سودجو ابداع کرده اند برای کسب درآمد بیشتر یا برای اهداف و منافع سیاسی. به عنوان مثال تولید ماشین هیبرید فقط برای کسب درآمد بیشتر است و نه کمک به حفاظت از محیط زیست که اگر غیر از این بود حتما این محصول با قیمت دو برابر به بازار عرضه نمیشد. مبین معتقد است این مسیری است که ناگزیر باید طی شود و نمی توان با این شعارها جلوی آنرا گرفت. این موضوع مدتی فکر مرا به خود مشغول کرد و این سوال برایم پیش آمد که چه دلیلی دارد من برای رایان میوه و سبزیجات ارگانیک بخرم با دو برابر قیمت و یا گوشت و مرغ ارگانیک با سه برابر قیمت؟ مگر کشاورزی به روش طبیعی و بدون استفاده از آفت های گیاهی منسوخ نشده؟ چه دلیلی دارد که اصرار داشته باشیم رایان حتما موسیقی کلاسیک گوش دهد؟ مگر دیگر کسی از نسل جدید اهمیتی می دهد به موسیقی کلاسیک؟ چرا باید هر روز صبح برای رایان غذا و میوه تازه تهیه کنم برای بردن به مهدکودک و نه کنسرو میوه و سبزیجات و غذاهای آماده مخصوص کودکان که بسیار خوشمزه تر و باب میل ترند از غذاهای دستپخت من و البته بی زحمت؟ مگر همه این غذاها لا اقل در آمریکا تایید شده نیستند و بی ضرر بودن آنها برای بچه ها محرز نشده؟ چرا باید آشنا کنیم رایان را با گونه های مختلف گیاهان و پرندگان و چرا باید رایان مانوس شود با طبیعت؟ مگر دیگر طبیعت جایی دارد در زندگی روزمره او؟ مگر پرنده ای یا گیاهی در این حوالی است که رایان لازم باشد بشناسدش ؟ چرا بیسکوییت و شکلات ممنوع است و نان گندم کامل یک غذای ایده آل؟ مگر بچه هایی که با چیپس و شیرینی بزرگ شده اند مشکلی دارند در رشد؟
فکر می کنم بازگشت به عقب اشتباه است و باید در مسیر حرکت تکامل بشر قرار گرفت و فراموش کرد گذشته را ولی قلبا نمی توانم خود را راضی کنم . شاید این خواست غریزی آدم هاست برای طبیعی زندگی کردن که نمی گذارد خود را راضی کنم با این جریان همراه شوم. عمه ای دارم که در روستا زندگی می کند و تا همین چند سال پیش نانش را در تنور و با هیزم میپخت، کم کم هیزم کمیاب شد و مجبور شد از تنور برقی استفاده کند. هر از گاهی که هیزمی فراهم می شود دوباره نان را در تنور هیزمی می پزد . فکر می کنم لذت این هرازگاهی بازگشت به عقب همان حکایت ما از رفتن به کمپینگ ویا خوردن سبزیجات ارگانیک است

4 comments:

مادر دوقلوهاي ناهمسن said...

سلام دوست من
اگر مطمئن بودم به مطالبي كه بعنوان بازگشت به عقب ازش اسم بردي اعتقاد داري براي تك تك چراهات يك مقاله علمي مي آوردم و ثابت مي كردم كه هميشه جديدتر بودن دليل بهتر بودن نيست و هميشه بازگشت به عقب هم دليل اصالت نيست

دایی محسن said...

مردم آمریکا همین غذاهای آماده به اصطلاح تایید شده رو میخورن که شصت و چهار درصدشون مشکل اضافه وزن دارن و این درصد طی چهار دهه گذشته که همه چی داره مصنوعی میشه همینجوری بالا رفته

Reference:
http://jama.ama-assn.org/cgi/content/full/288/14/1723

avisa said...

maryam, cheghadr in rayan shirine, wooh che akshaii gozashti man ke dashtam mikhordamesh,
in mahde jadid che khososiyati dare ke inghadr moshtagheshi?
parastare artan monazam nemiyad masalan alan 1 mah morakhasi khaste , man nemitoonam bara zendegim barnamerizi konam hatta dar hadde ma'mool

محسن said...

ظاهرا محسنا هم عقيده هستند:دي

اولا فكر مي كنم اين چراهايي كه آوردي فقط توي آمريكا صادقه. مردم اروپا مخصوصا اين اروپاي شمالي كه ما هستيم شديدا به طبيعت گرايش دارند و يه جورايي احساس مي كني داري تو يه روستاي پيشرفته زندگي مي كني نه يه شهر. بعدش هم اين حرف كه "نو بهتر از كهنه هست" يكي از شعارهاي مدرنيته ي قرن نوزده بود كه بعدها تو قرن بيستم بارها و بارها توسط افرادي كه مدعي پست مدرنيزم هستند مورد انتقاد واقع شد. خلاصه يه چالشه ديگه، بايد ديد به كجا مي رسه