Lilypie - Personal pictureLilypie Fifth Birthday tickers

Thursday, December 30, 2010

ادامه تعطیلات


بعد از نوشتن پست قبلی درباره تعطیلات و اینکه این چند روز خوش گذشت، رفتیم مهد دنبال رایان، چشمان قرمز و ورم کرده و اشک آلود. خانم معلم گفت از خواب که بیدار شد چشمانش قرمز بود و از آن موقع بدتر شده. با کشیک شب بیمارستان کودکان تماس گرفتیم و گفتند مطمئن نیستند که عفونت چشم است یا یک چیز دیگر که معنیش را نمی دانستم . باید ببریمش اورژانس تا دکتر معاینه اش کند. اصرار برای گرفتن قطره چشم فایده نداشت ، بنابراین راهی اورژانس شدیم. دکتر چشمانش را معاینه کرد و قطره مذکور را داد. رایان در بیمارستان چون میدانست همه میخواهند چشمانش را ببینند تا کسی طرفش میامد رویش را برمیگرداند و یا با دست جلوی چشمانش را میگرفت و یا چشمانش را محکم میبست . اصلا فکر میکنم عفونت چشمانش بخاطر بازی جدیدی بود که دایی محسن به او یاد داد، رایان چشمانش را میبست و دایی وانمود میکرد که رایان را نمیبیند. از آن به بعد رایان روزی صد دفعه با دست جلوی چشمانش را میگیرد و ما باید هی صدا بزنیم رایان کو؟ خوب معلوم است وقتی دستانش را که ممکن است تمیز نباشد به چشمانش میزند ممکن است عفونت کند. صبح که از خواب بیدار شد چشمانش کمی بدتر شده بود و بابا مبین هم با تب و استخوان درد بیدار شد. بالاخره با زور و تهدید دوتا ایبو بروفن به مبین خوراندم و کمی بهتر شد ولی رایان از بعد از ظهر ساعت به ساعت بدتر شد و مدام گوشش را نشان میدهد که درد میکند. ساعتی پیش هم تبش شروع شد و بعد از مشورت با دکتر کشیک شب مسکن به او دادم و قرار شد فردا صبح زود قبل از تعطیلی مطب به مناسبت سال نو معاینه اش کنند. الان ساعت یازده شب است و هر دو تبالود خوابیده اند

1 comment:

لیلا مامان پویان said...

مریم عزیز امیدوارم به زودی حال رایان عزیز و پدر گرامی خوب شود و تعطیلات خوبی پیش رو داشته باشید