آبی

رایان سر میز غذا

قاشق آبی ، آبی، قرمز نه

حالا این مامان توی اون همه ظرف نشسته قاشق آبی رو از کجا پیدا کنه نمی دونم

رایان وقت خواب

آب با لیوان آبی میهام، آبی، آبی

رایان در حال حرف زدن با ژاکلین

jaklin: pink is my favorit color, I like pink

Ryan: blue is my favorit color, I like blue

دیروز توی مهد کودک رایان برای مامان کادوی روز مادر درست کرده بود، یک لیوان رو رنگ کرده بود و چند تا شاخه گل کوچک گذاشته بودند داخلش

Ryan: It's for you

Mom: oh ryan, thank you

Ryan: I paint it, blue, blue

Darcel (his teacher): ofcours it's blue, blue is your favorit color. Blue car, blue truck, blue train, blue crayon

Ryan: oh Darcel look, Patrick has a blue shirt!

و اینجوری شد که مامان چند روزیه داره توی سایتهای مختلف میگرده تا ببینه کسی ست شش تایی قاشق آبی میفروشه که مامان مجبور نشه هر روز چند بار قاشق آبی رایان رو از لای ظرفهای نشسته پیدا کنه