Boo Boo
مامان و رایان برای قدم زدن رفتند بیرون، چند قدمی بیشتر راه نیامده که رو به مامان میکنه و میگه
Hug, I want hug
مامان جواب میده که نمیشه ، آخه تو خیلی سنگینی و من نمیتونم تورو بغل کنم. رایان بیشتر اصرار میکنه و بالاخره مامان تسلیم میشه. دقایقی بعد مامان میپرسه: رایان بسه؟ بگذارمت پایین که خودت راه بری؟ رایان جواب منفی میده. مامان میپرسه: آخه چرا دوست نداری خودت راه بری
Ryan: because I have Boo Boo on my foot and I can not walk,... I can not walk any more maman!!!
پی نوشت: بو بو مثل همون اوف شده خودمونه و اینکه این بوبو یک زخم کوچولو توی شصت پاشه که قبلا در موردش گفتم و از مهد کودک بخاطرش تماس گرفته بودند. حالا این بریدگی کوچولو واقعا درد میکنه یا رایان ازش حسن استفاده رو میکنه، هنوز نمیدونم
No comments:
Post a Comment