فارغ التحصیلی

پسر کوچولوم از پاتی ترینینگ فارغ التحصیل شده و توی مهد کودک هم داره مقدماتش چیده میشه که از کلاس خردسالی به کلاس پیش دبستانی بره. مامان هم داره فکر میکنه به برپایی بساط جشن فارغ التحصیلی پسرش

دیگه اینکه در جواب هر سوالی و خواهشی بدون معطلی میگه " ن ن ن ن نه" ، مامان هم که از این همه لجبازی و" نه" شنیدن مداوم خسته شده بود، درس و مشق و امتحان جامع و این حرفها رو گذاشت کنار و پروژه جدیدی با موضوع مبارزه با "ن ن ن ن نه" در خردسالان رو به طور فوری شروع کرد. نتایج مطالعه این شد که این آقا رایان ما چون کلماتی مثل " شاید، حالا بهش فکر کنم ببینم چی میشه، بد هم نیستا" و از این گروه لغتها رو بلد نیست ، میگه "نه" که یکوقت ما فکر نکنیم واسه خودش صاحب نظر نیست و گوش به فرمان ما است. حالا ما داریم سعی میکنیم به جای " رایان لباس میپوشی بریم مدرسه؟" بگیم: " رایان لباستو دوست داری پشت رو بپوشی یا به رو بپوشی که بریم مدرسه؟" یا بگیم" رایان الان بریم مدرسه یا سی ثانیه دیگه" که فکر نکنه نظرمون رو بهش تحمیل کردیم. دیگه اینکه تو خونه " نه" استفاده نکنیم، این دیگه خیلی سخته، چرا؟ رایان میگه "مامان شیرینی میخوام" و ما به جای" نه" باید بگیم : "پسرم میدونی که اگه الان شیرینی بخوری دیگه سیر میشی و بعد سر میز شام........... "یک سخنرانی طولانی جای یک نه راحت. آخرش هم رایان گیج میشه که حالا با این حرفها شیرینه میده بهم مامان یا نه؟ اصلا ولش کن ، برم به همون بازیم برسم. تا حالا که این روشها جواب داده تا ببینیم چی میشه